به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و به نقل از خبرگزاری مهر، نهاد کتابخانههای عمومی کشور از زمان تصدی دبیرکلی این نهاد توسط علیرضا مختارپور از اوایل سال جاری، به طور جدی پیگیر مساله نیمدرصد بودجه این نهاد که از محل درآمد شهرداریها کسب میشود، است. روز دوشنبه 5 آبان گزارشی در خبرگزاری مهر منتشر کردیم (بدهی 640 میلیارد تومانی شهرداریها به نهاد کتابخانههای عمومی پرداخت میشود؟) که مربوط به این مساله بود. دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با حضور در خبرگزاری مهر، درباره مسائل پیشروی نهاد به گفتگو با خبرنگار مهر پرداخت که موضوع نیمدرصد بودجه یکی از مسائل مورد بحث در این گفتگو بود.
بندهای سیاستهای هشتگانه جدید نهاد کتابخانههای عمومی کشور، توسعه کتابخانهها و همچنین گسترش بخشهای مربوط به کودک و نوجوان از دیگر محورهای گفتگوی مورد نظر بودند. مشروح متن این گفتگو در ادامه میآید:
*مهر: در یکی از سخنرانیهایتان که سیاستهای هشتگانه جدید نهاد را مطرح کردید، به اصل کتابخانهمحوری اشاره کردید. منظورتان از کتابخانهمحوری چه بود؟ یعنی مدیر هر کتابخانه به طور مستقل برای آن کتابخانه تصمیم بگیرد و سیاستهایش را تبیین کند؟
در این زمینه نکته اول این است که، سیاستهایی که اعلام کردم، سیاستهای داخلی نهاد برای تحقق مهمترین هدف نهاد بود. هدف نهاد گسترش و ترویج کتابخوانی و ارائه بهترین خدمات به علاقهمندان کتاب و کتابخوانی است. این هدف ماست؛ همانچیزی که از آن به نهضت کتابخوانی مفید تعبیر میشود. البته این تعبیر هم قابل خدشه نیست. خب معلوم است در تمام دنیا، مردم میخواهند کتاب مفید بخوانند. کتابی که مفید نباشد، مخاطب ندارد. به عنوان مثال، اهالی شعر میدانند که شعرای قدیم میگویند شعر ضعیف نخوانید چون ساختار ذهنی شما را به هم میریزد و سلیقهتان را خراب میکند.
ما گفتیم در نهاد 8 سیاست داریم تا به آن هدف مشخص برسیم. یکی از این سیاستها کتابخانهمحوری بود که در آن سخنرانی هم اشاره کردم در مقابل «نهاد و ادارهمحوری» قرار دارد. سازمان نهاد به این شکل است که یک هسته مرکزی داریم که در تهران قرار دارد. در استانها، اداره کل داریم که ادارهکل هر استان است. بعد در شهرستانها، اداره کوچکتری داریم که اداره کتابخانههای شهرستان است و بعد کتابخانه داریم؛ که کتابخانه محلی است که ماموریت ما در آنجا تحقق پیدا میکند. شعاری که به آن اشاره کردم این بود که ما نه این ادارات شهرستان و استان و نه نهاد مرکزی را به عنوان محور برنامههایمان نمیدانیم. حالا معنای این نگرش چیست؟ معنایش این است که شما مثلا بودجهای برای گسترش تشکیلات دریافت میکنید. یک وقت ادارات خود را تقویت میکنید، از جمله ساختمان، ماشینها و ... را. من در مقابل این روش «نه» گفتم. ما هر امکانی از جهت کمک به نیروی انسانی، حقوق و کمک به بهبود شرایط به دستمان بیاید، آن را خرج کتابخانه خواهیم کرد. ما نمیخواهیم سازمان اداریمان را گسترش بدهیم. ما میخواهیم کتابخانههایمان را گسترش بدهیم.
براساس گزارشهایی که هفته پیش گرفتم، باید با کمال تاسف اعلام کنم که چیزی نزدیک هزار و 800 کتابخانه ما، در حال حاضر سیستم اعلام اطفای حریق کامل ندارند. وجود سیستم اعلام اطفای حریق مناسب در کتابخانه، شرط باز بودن یک کتابخانه است. چون هم امنیت کتابدار و هم اعضای مراجعهکننده و هم سرمایه کتابها ایجاب میکند که سیستم اطفای حریق مناسبی داشته باشیم. اگر خدای ناکرده اتفاقی بیافتد، میخواهیم بعد از روی دادن آن فکر چاره بکنیم؟ خب حالا اگر من بودجه و امکاناتی داشته باشم، باید خرج ادارات و مراکز استانها بکنم یا خرج کتابخانهها؟ نکته کتابخانهمحوری به این معنی است. یعنی اگر امکاناتی به دستمان رسید، در نتیجهاش کتابخانه بهتر، مخاطب بهتر و کتابدار راضیتر داشته باشیم.
*مهر: شما به تازگی ساعت کار برخی از کتابخانهها را کم کردهاید. چه دلیلی برای این کار وجود داشت؟
بله اتفاقا بعضی از اعضای کتابخانههای کشور برای این موضوع از ما دلگیر هم شدهاند اما دلیلش این است که ما بیش از 600 کتابخانه تککتابدار داشتیم. یعنی کتابخانهای که شیفت بعدازظهرش یک کتابدار خانم بود. این کتابدار خانم در یک کتابخانه تنهاست و چند ساعت بعد از اذان مغرب و تاریک شدن هوا باید در کتابخانه بماند؛ آنجا ماموریت امنیت ندارد، انتظامات ندارد، آن خانم همکاری ندارد و عضو زیادی هم در آن ساعت در کتابخانه نیست. بنابراین آن خانم همکار نگران است و مضافا بعد از پایان کارش برای رفتن به منزلش در آن ساعت شب، مشکل دارد. در برخی از شهرها اصلا کتابخانهها دور از شهر و منزل کتابداران هستند. بنابراین با صدور بخشنامهای، ساعت کار کتابخانههایی را که اینگونه بودند، کم کردیم. اما از طرف دیگر اعلام کردیم هر استان و شهرستانی که در آن ساعت عضو کافی کتابخوان داشته باشد و بتواند در آن ساعت، کتابدار مرد داشته باشد، در آن ساعت باز خواهد ماند و به آن کتابدار، اضافهکار مخصوص پرداخت خواهیم کرد.
حالا اگر من بودجه و امکانات داشته باشم و بتوانم کتابخانههای یک کتابدار را به دو کتابدار تبدیل کنم، چه اتفاقی میافتد؟ کتابداری که در کتابخانه تککتابدار فعالیت میکند، نمیتواند به مرخصی استحقاقی برود چون اگر این کار را بکند، کتابخانهاش تعطیل میشود. در نتیجه مرخصی استحقاقیاش از بین میرود چون طبق قانون، نیمی از مرخصی استحاقی ذخیره میشود و اگر در سال استفاده نشود، از بین میرود. بنابراین حق کتابدار نهاد در حال ضایع شدن است. حرفی که زده میشود این است که خب بروید یک کتابدار دیگر اضافه کنید. باشد! اما من برای این 600 کتابخانه باید 600 کتابدار بگیرم. یعنی اضافه شدن 600 حقوق ماهیانه دیگر به بودجه نهاد. وضعیت بودجه ما هم به گونهای است که از ابتدای سال تا حالا، کتاب نخریدهایم تا آخر سال هم اگر به همین منوال باشد، نمیتوانیم بخریم. چون حتی بودجه موجودی که امسال به ما تخصیص داده شده، کفاف حقوق و مزایای کتابداران فعلی ما را نمیدهد حالا من چگونه 600 کتابدار جدید استخدام کنم؟
در مورد نیمدرصد شهرداریها هم که خودتان تحقیق کرده و گزارش تهیه کردهاید و میدانید که با مقاومتها و واکنشهای مختلف روبرو هستیم. در حالی که دوستان توجه نمیکنند در رژیم طاغوت که به یک معنا، رژیمی ضدفرهنگی بود، یک و نیمدرصد از درآمد شهرداریها به کتابخانهها اختصاص داده میشد اما در حال حاضر در کشورمان که اولویت آن باید فرهنگ باشد، نیمدرصد به این مساله اختصاص داده شده و همین نیمدرصد هم پرداخت نمیشود.
مساله کتابخانهمحوری که به آن اشاره کردم، اینجا معنی پیدا میکند. یعنی اگر بتوانم، کتابخانه اضافه میکنم، کتابدار اضافه میکنم و حتی کتاب اضافه میکنم چون کتاب، مانند خون تازه در رگ کتابخانههاست. اگر کتاب تازه در کتابخانه باشد، اعضای بیشتری میآیند و مطالعه بیشتر میشود. من اگر نتوانم 6 ماه کتاب جدید بخرم و به کتابخانهها اضافه کنم، در حالی که دکوراسیون اداره را تغییر دادم، چه اهمیتی دارد؟
* مهر: بحث نیمدرصد شهرداریها را ادامه بدهیم. ما با آقای چمران رئیس شورای شهر تهران هم در این باره صحبت کردیم. مهمترین نکته آقای چمران این بود که دولت بدهیاش را به شهرداری پرداخت نمیکند؛ بدهی عوارض نوسازی و غیره را. و هروقت دولت این بدهی را پرداخت کرد، شهرداری هم بدهیاش را به نهاد کتابخانهها پرداخت میکند. نکته مورد سوال از شما این است که استدلال دوستان این است که شهرداریها خودشان در این سالها کتابخانه دارند. شهرداری تهران بیش از 200 باب در کتابخانه در تهران دارد. آیا تاسیس این کتابخانهها قانونی است؟ یا باید بودجهای که آنجا هزینه میشود به نهاد اختصاص پیدا کند؟
اول این که آقای چمران از شخصیتهای فرهنگی و بسیار محترم هستند. به لحاظ حقوقی هم عضو هیئت امنای نهاد هم هستند. این عضویت هم برای این بود که همین بند قانونی اجرا شود. اما در مورد استدلالهایی که شده، صحبتهایی دارم. اول اینکه اگر قانون اعلام کرده بود که از محل دریافتهای شهرداری از دولت باید این نیمدرصد پرداخت شود و اگر نشود، این قابل وصول نیست، این استدلال پذیرفته بود. اما این نکته در قانون گفته نشده، بلکه اشاره شده که از «محل درآمدهای شهرداری». درآمدهای شهرداری هم از عوارض و خدماتی است که به مردم ارائه میکند، حاصل میشود.
دوما در هیچجای قانون کشور نداریم که نهادی میتواند از تکلیفی که قانون بر عهده او گذاشته، تخطی کند. چون مساله نیمدرصد، قانون سالانه بودجه نیست بلکه ماده 6 اساسنامه نهاد کتابخانههاست و قانون دائمی است. در قانون به هیچ نهادی اجازه داده نشده که بتواند به بهانههایی که به طور مستقیم به ماموریتش مربوط نیست، از انجام ماموریتش سر باز بزند.
نکته سوم اینکه، حتی اگر به فرض بپذیریم، شهرداری تهران، کتابخانه ساخته است. اما آیا همه شهرداریهای کشور کتابخانه دارند؟ ما که تنها از شهرداری تهران طلب نداریم بلکه طرف طلبمان همه شهرداریهای کشور هستند. ما 640 میلیارد از شهرداریهای کل کشور طلب داریم. خب ما تعداد زیادی شهرداری در شهرهای مختلف کشور داریم که کتابخانه ندارند اما آیا سهم نیمدرصد از آنها دریافت شده است؟ من هم میدانم که شهرداریهای کوچکی داریم که درآمد چندانی ندارند. به همین دلیل هم پیشنهاد شده تا در مسائل اجرایی و آییننامهها و مقررات بعدی اگر شهرداری شهری درآمد نداشت، از درآمد شهرداریهای مرفه آن استان به این شهرداری کمک شود یا اصلا از بودجه نهاد مرکزی که مجلس میدهد، به آن شهر کمک شود. حرف ما هم همین است که شهرداریهایی را که کوچک هستند، از بودجه نهاد کمک کنیم. شهرهایی که کتابخانه ندارند و وضعشان خوب است، نیمدرصد را بدهند و ما تامینشان کنیم. شهرهایی که دارا هستند و کتابخانه دارند، اولا در قانون نگفته اگر کتابخانه داشتید، خرج خودتان بکنید. حالا فرض کنید این هم باشد، 82 کتابخانه استاندارد در شهر تهران وجود دارد، نهاد هم تعدادی کتابخانه در این شهر دارد. اینکه منطقیتر بود که بگویند ما کل نیمدرصدمان این عدد است، فلان تعداد هم جمع کتابخانههای نهاد و شهرداری است پس فلان مبلغ را براساس سهمیه و مساحت و درجهشان اختصاص میدهیم به آنها. این که منطقیتر بود.
منطقی این نیست که نیمدرصد داده نشود و بعد روشی در کتابخانههای سازمان فرهنگی و هنری شهرداری در پیش گرفته شود که تازه ما را هم با مشکل روبرو کند. میگویید به چه معنا؟ به این معنا که ما در تهران 2 کتابدار از یک خانواده داریم. یکی به کتابخانه نهاد آمده و در ماه 850 هزار تومان حقوق میگیرد. دیگری در کتابخانه سازمان فرهنگی کار میکند و یک میلیون 600 هزار تومان حقوق میگیرد. و من در زیر این فشار هستم که شهرداری نیمدرصد را نمیدهد، خودش هم کتابخانه زده و دو برابر نهاد حقوق میدهد و کتابدار ما با این همه مشکل و مضیقه، تازه احساس تبعیض میکند. میخواهم بگویم این عملکرد، نه تنها موجب بهبود وضع نشده بلکه نهاد را هم با مساله و اتهامی به نام تبعیض روبرو کرده است.
چه اشکالی داشت اگر سازمان فرهنگی هنری شهرداری، معاونت فرهنگی و آقای چمران که عضو هیئت امنای ما هستند، میآمدند و جلساتی میگذاشتیم تا میزان درآمد و سهم نیمدرصد شهرداری را مشخص میکردیم، وضع کتابخانههای نهادی را هم مشخص میکردیم و شهرداری مثلا در زمینه مشکلی مانند اطفای حریق کتابخانهها کمک میکرد و مثلا میگفت تعدادی را من به عهده میگیرم و هزینهاش را از نیمدرصد کم میکنم.. هر چند در هیچ کجای قانون نیامده که اگر شهرداری کتابخانه زد نباید نیمدرصد را بدهد!
ببینید بین این دو رویکرد تفاوت وجود دارد که یک سازمان از همه امکاناتش استفاده میکند، به شما کمک میکند و ظاهر قانون را هم رعایت میکند، به کتابخانههای خودش هم میرسد؛ و این رویکرد که همه درها را میبندد و میگوید من کتابخانههای خودم را دارم و خدمات و کارهای خودم را دارم. این وضع خوبی نیست. امیدوارم با رایزنیهایی که داریم این مشکلات حل شود چون حسن نیت را در همه دوستان میبینم. خواهشم فقط این است که این روند سرعت پیدا کند.
*مهر: بودجه عمرانی نهاد یکی از معضلاتی که است که سالها حلنشده باقی مانده است. تا جایی که میدانیم این بودجه در اختیار وزارت ارشاد است و ظاهرا قرار است ارشاد در این زمینه هزینه کند. اما در این سالها توسعه عمرانی چندانی در مجموعه نهاد کتابخانهها ندیدهایم. منظور غیر از بحث تجهیز کتابخانههاست. آیا برای در اختیار گرفتن این بودجه عمرانی تلاشی کردهاید؟
چند نکته در این میان وجود دارد که به نظرم باید تفکیک شوند چون، مسائل قدری خلط شدهاند. بودجه عمرانی ما هنوز به ارشاد داده میشود. این بدان معنا نیست که ارشاد با نهاد همکاری نمیکند. اتفاقا ارشاد براساس سفارش نهاد، کتابخانه میسازد. یعنی تعامل وجود دارد. اما ارشاد فعالیتهای دیگری از جمله تاسیس سالن سینما و ... دارد. در نتیجه بخش عمرانی ارشاد وظایف متعددی دارد. طبیعتا کتابخانهها بخشی از وظایف ارشاد هستند. اما اگر این بودجه در اختیار نهاد قرار بگیرد، طبیعتا ما روی توسعه کتابخانهها متمرکز میشویم. با کمیسیون فرهنگی هم صحبت کردهایم و این مساله تصویب شده و از سال آینده اجرا خواهد شد.
اما اینکه اشاره کردید پیشرفت عمرانی در نهاد حاصل نشده، نیاز به تصحیح دارد. در گزارشی که امروز (دوشنبه 5 آبان) منتشر میکنیم به تغییرات این حوزه در این ماه نسبت به وضعیت همین ماه در سال گذشته اشاره خواهیم کرد. در پایان شهریور 92، 3 هزار و یک کتابخانه عمومی در کشور داشتیم؛ یعنی کتابخانههایی که مربوط به ما میشوند. در پایان شهریور 93، این رقم به 3 هزار و 177 باب کتابخانه رسیده است. یعنی 176 کتابخانه اضافه شده است. البته اینجا باید توضیحی داد چون آمار بالایی است. ما وقتی میگوییم کتابخانه باید دقت کنیم که 3 نوع کتابخانه داریم. از این 3 هزار و 177 کتابخانه، 2 هزار و 188 کتابخانه مربوط به نهاد هستند و 964 کتابخانه، مشارکتی هستند. مشارکتی هم یعنی کتابخانهای که برای شخص یا سازمانی است و به نهاد میگوید حاضرم این کتابخانه، خدمات عمومی ارائه کند. ما کتابخانه را ارزیابی میکنیم و اگر شرایط استاندارد داشته باشد، توافقنامهای با آن فرد یا سازمان امضا میکنیم و به تجهیز آن کتابخانه در مدت مشخص کمک میکنیم. (اما در ساختمان و ادارهشان دخالتی نداریم) یک تعداد از این رقم افزایش، برای این کتابخانههای مشارکتی است و همه آنها ساخته شده نیستند. رقم دقیق ساختهشده را در اختیارتان قرار خواهیم داد اما در مجموع این دو نوع کتابخانه، در یک سال گذشته، 176 باب افزایش داشتهایم. یعنی تقریبا هر 2 روز یک کتابخانه. این آمار خوبی است.
* مهر: این کتابخانهها استانداردهای نهاد را دارند؟
بله. منظور کتابخانههایی هستند که استانداردهای نهاد را دارند. البته توجه داشته باشید که همه آنها درجه یک نیستند و در میانشان کتابخانههای روستایی و... هستند. مثلا در 4 ماهه اخیر نزدیک به 60 کتابخانه روستایی اضافه شده است. این کتابخانهها کوچک هستند و روستاییاند اما مهم این است که در روستاهایی که کتابخانه نداشتند، این امکان ایجاد شده است.
وقتی کتابخانه اضافه شده، تعداد کتابدار ما هم اضافه شده است. البته کتابدار ما با این نسبت زیاد نشده است. 5 هزار و 527 کتابدار در پایان سال 92 داشتیم و در حال حاضر، 6 هزار و 47 کتابدار داریم. دقت دارید که نسبت افزوده شدن کتابخانهها، بیشتر از کتابدارهاست. یک دلیلش مربوط به کتابخانههای مشارکتی است و دلیلش دیگرش این است که جذب چندانی نداشتیم. در همین مدت، اعضای ما از بیش از 2 میلیون و 200 نفر به 2 میلیون و 560 نفر افزایش داشته است. به این ترتیب، نسبت رشد اعضایمان 13 درصد بوده است. از بیش از 35 میلیون کتاب در کتابخانهها، در حال حاضر به رقم 39 میلیون رسیدهایم و با یک افزایش 10 درصدی در این زمینه روبرو بودهایم.
* مهر: با وجود عدم رشد بودجه، این کتابها چگونه افزایش پیدا کردهاند؟ آیا مربوط به کتابخانههای مشارکتی هستند؟
خیر. این رقم مربوط به یک سال گذشته است نه از ابتدای سال تاکنون. مضاف بر اینکه روشهای اضافه شدن کتاب به کتابخانهها مختلف است؛ از جمله خریداری، اهدا توسط مردم و ... اگر رقم کتابهای وجین و حذفشده را در نظر نگیریم، تعداد اضافه شدهها بیشتر بوده است. تعداد امانت دادن کتاب هم همچنین از 46 میلیون به 47 میلیون رسیده است. این رشدها وجود دارد اما نباید هیچوقت ما را راضی و قانع بکند. بهعکس همیشه تصور من این بوده که از 78 میلیون جمعیت ایران، واقعا باید بین 15 تا 20 میلیون عضو کتابخانه داشته باشیم اما در حال حاضر 2 میلیون 500 هزار نفر عضو کتابخانهها هستند که رقم بسیار پایینی است. در این زمینه، برخی علتها فرهنگی و برخی اجتماعی، برخی تربیتی هستند و برخی علتها هم مربوط به این است که در برخی شهرها کتابخانه نداریم اما در شهری مانند تهران که کتابخانه به اندازه کافی وجود دارد، (291 کتابخانه ما و شهرداری 82 کتابخانه استاندارد و 200 کتابخانه غیراستاندارد دارد) چرا باید اعضای کتابخانههای ما و مشارکتیها روی هم 295 هزار نفر باشد؟ فرض کنیم اعضای کتابخانههای ما 300 هزارنفر و اعضای کتابخانههای شهرداری هم 300 هزار نفر باشد. روی هم میشود 600 هزار عضو. آیا در شهری مانند تهران با این میزان جمعیت چند میلیونی که دسترسی هم آسان است، با وجود این همه دانشگاه و اماکن فرهنگی، 600 هزار عضو کتابخانه رقم قابل قبولی است؟
در بهترین حالت هم مردم به کتاب خریدن عادت دارند نه به مطالعه در کتابخانه. یکی از دوستان کمیسیون فرهنگی مجلس میگفت برای فرصت تحقیقاتی به یکی از کشورهای خارجی رفته بود و وقتی در محل اقامتش ساکن شده بود، اولین امکانی که به عنوان شهروند در اختیارش قرار داده بودند، کارت عضویت کتابخانه محله بوده است. ضمن اینکه گفته بودند هر کتابی که بخواهد و کتابخانه نداشته باشد، ظرف مدت یک روز تهیه میکنند.
در بهترین حالت هم مردم به کتاب خریدن عادت دارند نه به مطالعه در کتابخانه. یکی از دوستان کمیسیون فرهنگی مجلس میگفت برای فرصت تحقیقاتی به یکی از کشورهای خارجی رفته بود و وقتی در محل اقامتش ساکن شده بود، اولین امکانی که به عنوان شهروند در اختیارش قرار داده بودند، کارت عضویت کتابخانه محله بوده است. ضمن اینکه گفته بودند هر کتابی که بخواهد و کتابخانه نداشته باشد، ظرف مدت یک روز تهیه میکنند.این مساله فرهنگی باید از کودکی شکل بگیرد. حتما کتاب خریدن و بازدید از نمایشگاه کتاب خوب است اما پدر و مادرها باید به جای اینکارها، عضویت در کتابخانه را برای بچهها جا بیاندازند. به همین دلیل اولویت درجه یک ما در نهاد، گسترش بخش کودک و نوجوان کتابخانهها شده است. بخش کودک کتابخانههای برخی استانها کاملاند و دیگر شهرها در حال تکمیل شدن هستند. این اولویت دادن، باعث شده تا مطالب پیشنیاز را هم در نظر داشته باشیم. ظرف چند ماه آینده قصد داریم آموزش مهارت کتابخوانی و قصهگویی را برای مادرانی که فرزند دارند، در دستور کار قرار دهیم. اگر بتوانیم بخش کودک و نوجوان را تقویت کنیم، میتوانیم به آینده امیدوار باشیم که بچههایی که در آینده بزرگ میشوند، ارتباطشان را با کتابخانه حفظ کنند.
* مهر: این تقویت به چه شکلی خواهد بود؟
برخی ازمادران شاید امکان حضور در کتابخانهها و استفاده از برنامههای آموزشی را پیدا کنند. ما میتوانیم آنها را از 2 طریق آموزش بدهیم. یکی از طریق تولید کتاب، مجله یا لوح فشرده و ارسال به منزلشان و دیگری آموزش از طریق فضای مجازی که به معنی شرکت در کارگاههای غیرحضوری است. اعلام جزئیات این مقوله بعد از هفته کتاب انجام میشود. احتمالا شاهد یک رشد در بخش کودک و نوجوان کتابخانههای عمومی باشیم. امیدوارم عضویت در کتابخانه دوباره تبدیل به یک منزلت اجتماعی بشود. در حال حاضر متاسفانه منزلت به بخشهای دیگر رفته است. البته در آن مقولهها هم تا حدی که به فرهنگ کمک شود، ایرادی ندارد اما مساله من غفلت از کتاب است.
* مهر: اگر فرض کنیم جمعیت عضو در کتابخانههای تهران، به جای 600 هزار نفر، چند میلیون نفر باشند؛ کتابخانههای نهاد تا چه میزان کشش دارند تا اعضای کتابخوان را پشتیبانی کنند؟
خدا کند کار به جایی برسد که مراجعه آنقدر باشد که ما تحت فشار قرار بگیریم و تجهیزاتمان را کاملتر بکنیم. ما در کتابخانههای نهاد در کل کشور 39 میلیون جلد کتاب داریم. فرض کنید از این میزان، 9 میلیون جلد کتاب در گردش قرار بگیرد. پس میتوانیم به 9 میلیون نفر کتاب بدهیم. در حال حاضر به نسبت افراد، امکانات زیاد است. ما اگر عضو کتابخوان داشته باشیم، نوبت کاری را زیادی میکنیم، شیفت شبانه میگذاریم و ... حتی به طور آزمایشی در برخی شهرها این کار را انجام دادهایم که اگر خانوادههایی مشتاق هستند و نمیتوانند به کتابخانه بیایند، کتاب را در منزلشان تحویل بدهیم. بعدا هم از آنها تحویل بگیرم. فقط مردم کتاب بخوانند ما سعی میکنیم همه امکانات را برایشان بسیج بکنیم.
* مهر: یکی از مواردی که به آن اشاره کردهاید و به عنوان رویه دیگری از اصول هشتگانه نهاد معرفی کردهاید، پرهیز از آمارسازی بوده است. اشاره به این مطلب یعنی در گذشته آمارسازی صورت گرفته است. این آمارسازی در چه زمینههایی بوده است؟
در دورههایی دغدغههای بالاتر رفتن تعداد اعضای کتابخانهها وجود داشت. اما این بالاتر رفتن به 2 صورت انجام میشود. یک بار من به مدرسهای میروم و طوری سخنرانی میکنم که بچهها همه مشتاق میشوند عضو کتابخانه باشند و عضو میشوند. اما یک بار من به مدرسهای میروم و 100 کارت عضویت کتابخانه با خودم میبرم، به ناظم مدرسه میدهم و میگویم به نام بچهها بزن! در طول سال آینده هم یک نفر از این بچهها به کتابخانه نمیآید. گونه ناپسند، همین روش دومی است. بنابراین گفتیم عضویت رایگان به این شکل نمیخواهیم.
یک گونه آمارسازی در عضویت بوده و دیگری در امانت دادن کتاب بوده است. خب شاید در دورهای این تصور وجود داشته اگر آمار امانت کتاب را بررسی کنند و ببینند که من کتاب زیادی امانت ندادهام، ازریابی از کارم مورد خدشه قرار میگیرد. یعنی بگویند کتابدار نمونه فردی است که 200 کتاب امانت داده و غیرنمونه کسی است که 50 کتاب امانت داده است. این هم فایده ندارد که کتابداری فکر کند آمار میدهم که فلان کتاب چند بار رفت و آمد و ارج و احترامم بیشتر میشود. خب این چه فایدهای دارد؟ آیا کمکی به گسترش کتاب و کتابخوانی میکند؟ آیا اتفاق واقعی و بیرونی در جامعه ما افتاده است؟ ما به دنبال این هستیم اتفاق فرهنگی، در جامعه بیافتد. بنابراین تاکید کردهام نه اعضای رایگان اضافه بکنید و نه آمارسازی در عضویت و همچنین نه در زمینه امانت دادن کتاب. اما متاسفانه این طرز تفکر که به آن اشاره کردم در برخی کتابخانههای نهاد وجود دارد.
* مهر: یعنی خطا در آماردادن فقط از جانب کتابدارها صورت گرفته است؟
خیر. همان اداراتی که اشاره کردم دیگر محور نخواهند بود. کار کتابخانهها در آمار یک مدیر شهرستان و مدیر استان تاثیر میگذارد. شاید این مدیران در پی بالا بردن آمار در بخش خود بودهاند. پس مدیر شهرستان و استان و اطرافیانش ممکن است موجب القای این طرز فکر در کتابداران شده باشند. ما میخواهیم این فکر از کل مجموعه نهاد حذف شود؛ فکر این که تعداد اعضا و تعداد امانت کتاب به صورت صوری بالا رفت، ما موفق شدهایم. در این صورت کتابداران و مدیران ما میتوانند آسوده باشند و کارشان را راحت انجام بدهند.
ما میخواهیم کتابداران همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، مشاور مردم باشند. مشاور بودن هم مستلزم این است که کتابدار کتاب را خوانده یا با آن آشنا باشد. وقتی من کتابداری دارم که هم باید انتظامات باشد، هم گردگیری کند و ... مگر وقت میکند کتاب بخواند؟ پس باید کاری کنم تا کتابدارام با کتاب آشنا باشد. بنابراین در نهاد اعلام شده که اگر قرار است کتابی ارسال شود، باید همراهش یک جزوه توجیهی درباره موضوع، نویسنده و ... ارسال شود. یک نکته را هم اشاره کنم. ما از ابتدای سال کتاب نخریدیم اما این به معنی نفرستادن کتاب به کتابخانهها نیست چون انبارهای نهاد پر از کتاب است و بعد از کارشناسی و بررسی به کتابخانهها ارسال میشوند. تلاش میکنیم کتابهایی را هم که مخاطب ندارند از انبار و کتابخانهها جمعآوری کرده و با ناشرانشان مبادلهشان کنیم. بنابراین سعی داریم به همراه هر کتاب، جزوه توجیهی ارسال کنیم تا اگر کتابدار فرصت نکرد کتاب را بخواند، نسبت به آن آگاهی پیدا کند تا راهنمایی بهتری به مراجعهکننده بدهد.